هماهنگی در تربیت کودکان تأثیر زیادی بر ثبات شخصیت و آرامش آنها دارد. شخصیت متزلزل و آسیب پذیر فرزندان در بزرگسالی از اثرات دوگانگی تربیتی آنهاست.
کودک به خوبی تناقض در نوع تربیت مادر و پدر را حس می کند . او در این دوگانگی تربیتی یا گمان می برد که درست و غلطی در کارها وجود ندارد و انجام هر کاری برای او مجاز است و یا از این مسئله سوءاستفاده کرده و برای رسیدن به خواسته های خود از آب گل آلود روش های تربیت مادر و پدر به نفع خودش ماهی می گیرد.
این هماهنگی به اندازه ای اهمیت دارد که اگر پدر و مادر مهارتی در تربیت فرزند نداشته باشند اما هماهنگ و متحد با یکدیگر عمل کنند کودکان سالم تری از لحاظ روانی، بزرگ خواهند کرد تا والدینی که به مهارتهای تربیت فرزند آگاه هستند، اما متضاد هم عمل می کنند ! چراکه عدم ثبات شخصیتی و اضطراب کودک در بزرگسالی از نتایج اختلاف نظر والدین وی در تربیت آنهاست.
در برخی مواقع که نوع تربیت یکی از والدین ممکن است آسیب زننده و پر خطر باشد والد دیگر می تواند با رفتار غیرمستقیم ورود کرده و فرزند را از آن موقعیت دور کند. یا اینکه با ایما و اشاره همسر را از ادامهی آن رفتار منع نماید، چراکه ورود مستقیم به نوع رفتار یک والد در حضور فرزند هم به رابطه ی زوج آسیب می زند، هم تربیت کودک را متلاشی می کند. بنابراین این اختلاف نظر ها را باید پنهانی حل کرد.
برای تربیت همگون فرزندان، والدین باید زمانهایی را با یکدیگر خلوت کرده و در مورد روشهای تربیتی بچهها به تفاهم برسند. از نوع و تعداد تشویق ها و تنبیه ها گرفته تا نحوه ی انواع آموزش ها و حد و اندازه ی محبت و مهرورزی . تمام مدل و طرح تربیتی خود را بطور کامل با جزئیات برای یکدیگر تشریح و تبیین کرده و بر اجرای آن توافق داشته باشند و هردو در انجام آنها با یکدیگر همکاری نمایند . چنانچه یکی از والدین بر روش تربیتی خود اصرار ورزید طرف مقابل بهتر است کوتاه بیاید، چرا که موافقت بین پدر و مادر در روش تربیتی هرچند اشتباه باشد با ارزش تر است از روش تربیتی که پدر و مادر بر سر آن تنش و دعوا و ناسازگاری داشته باشند.
گاهی اوقات نیز یکی از والدین اطلاعات بیشتری در مورد روشهای تربیتی فرزندان دارند. این امر باعث میشود که به طور مداوم در جلوی کودکان از همسرشان انتقاد کنند. این گونه والدین سعی دارند نقش طرف مقابل را کمرنگ کنند تا در تربیت کودکشان مرتکب اشتباه نشوند، در حالی که این نوع برخورد به شدت مضر و آسیب زا است چرا که کودک برای اینکه رشد مناسب و متعادلی داشته باشد و درفضای روانی امن و سالمی بزرگ شود، هم به مادر و هم به پدر نیاز دارد. کودک برای وقت گذراندن و بازی به پدر نیاز دارد و برای دریافت عواطف و احساسات و دلبستگی ایمن به مادر نیاز دارد و با این برخورد کودک از نیازهای طبیعی خود محروم میشود.
از این رو والدین نباید و به هیچ عنوان در مقابل فرزندانشان تلاش دیگری را کمرنگ جلوه دهند. پدر و مادر باید هردو جایگاه یکدیگر را در خانواده برای فرزندان مهم، محترم، و ارزشمند جلوه دهند. احترام گذاشتن والدین به یکدیگر در مقابل فرزندان یکی از راههای حفظ این جایگاه است.
والدین باید متوجه باشند که در مقابل فرزندانشان از بدبیاریها، بدشانسیها،اوضاع نابسامان اقتصادی و اجتماعی که در حد فهم کودکان و نوجوانان نیست صحبت نکنند، چرا که این گفتگو ها باعث میشود فرزندان دچار استرس و اضطراب شده و نسبت به آینده ناامید و سرگردان شوند.
والدین باید از همان کودکی پایههای رفاقت و دوستی را با فرزندان خود ریخته و از همان دورانی که کودک متولد شده است در مورد شیوههای تربیتی با یکدیگر گفتگو کنند و به توافق برسند و از همان کودکی به فکر تربیت صحیح فرزندانشان باشند.
فاطمه سازمندحسینی (پژوهشگر مباحث خانواده)
انتهای پیام