مرد زمانهی خودتان باشید، آدم زمانهی خودتان باشید. زمانهی شما، زمانهی مهمّی است. بنده در این خطّ تاریخ طولانی ایران، بخصوص قسمت بعد از اسلام، خیلی رفتوآمد کردهام – سلسلههایش، احوال اجتماعی کشور، احوال سیاسی کشور، جنگها، پادشاهیها – گمان نمیکنم در تمام این هزار و اندی سال، کشور حادثهای به عظمت حادثهی انقلاب اسلامی به خود دیده باشد. به عظمت این حادثه، من حادثهای سراغ ندارم که کشور ما به خود دیده باشد. ما تلخیهای بزرگی داشتهایم؛ امّا فتوحات بزرگ که یک ملّت اینجور ناگهان بشکفد، اینجور ناگهان رشد کند، اینجور ناگهان همهی این حصارهای گوناگون را که دور او به حالت مصنوعی چیده بودند، به هم بریزد، قد بکشد، سر بلند کند و وضعش در ظرف بیست سی سال این تغییر عظیم را بکند، هرگز چنین چیزی در کشور رخ نداده بود. بله، سلسلههایی آمدند، پادشاهیهایی شکل گرفتند، کشور هم در دورهی آنها اقتدار نظامی و سیاسی و غیره پیدا کرده است؛ اما آن ربطی به مردم نداشته. مثلاً یک شاه عبّاسی، یک شاه طهماسبی، یک اسماعیل صفویای آمدند یک کارهایی کردند. پادشاهی آنها با پادشاهی پادشاه قبلشان و پادشاه بعدشان تفاوتی نداشته؛ همان زورگویی، همان تحکّم، همان تملّک. مردم در اینجا نقشی نداشتند. اینکه مردم کشور اینجور هوشیارانه، اینجور شجاعانه، اینجور دلاورانه وارد میدانهای سیاسی بشوند، وارد میدانهای نظامی بشوند، وارد میدانهای اجتماعی بشوند، این رشد را پیدا کنند، اصلاً وجود نداشته. در طول تاریخِ ما هیچ جا چنین چیزی وجود نداشته؛ من ندیدم. هر کس دیده، بیاید نمونهاش را بگوید.
….این زمانه را تصویر کنید، با این تصویرِ خودتان زمانه را غنی کنید. هرچه که شما بگویید که خوب باشد، درست باشد، مستحکم باشد، متین باشد، پرمغز باشد، این زمانهی شما را غنی میکند؛ این ظرف را پر میکند از محتوای باارزش و غنی و مستغنی کننده. بنابراین، این یک وظیفهی شماست.