نکتهی دوم این است که دادن پیامهای گوناگون باید جریانی انجام بگیرد و به شکل یک روند دربیاید؛ مقطعی و موردی فایدهیی ندارد. همهی برنامههای ما باید یکدیگر را کمک کنند تا این فکر و این اندیشه در جامعه مطرح شود. ممکن است گاهی ما پیامهای متناقض بدهیم. مثلاً از یک طرف دربارهی عدالت اجتماعی برنامهی خیلی خوبی تولید میکنید؛ اما از آن طرف در خلال یک برنامهی دیگر، عملاً عدالت اجتماعی را نقض میکنید! این درست نیست؛ باید آهنگ کلی برنامهها یکی باشد و در بین آنها تناقض دیده نشود. در مقولهی عدالت اجتماعی فیلمها و سریالهایی ساخته میشود که غالباً خانههای مورد استفادهی شخصیتهای این فیلمها اعیانی و اشرافی است! واقعاً وضع زندگی مردم ما اینطوری است؟ آیا یک زوج جوان یا یک زن و شوهر در چنین خانههایی زندگی میکنند!؟ این کار چه لزومی دارد؟ سالها قبل بعضی از سریالهایی که از سیما پخش میشد، هرچند کیفیت آنها مثل سریالهای الان نبود – عقبتر بود – لیکن فضای زندگی در آنها، متواضعانه و در یک خانهی معمولی بود؛ آنطوری خوب است. زندگی را لزوماً نباید اعیانی و اشرافی و متجملانه معرفی کرد. فضای تبلیغی صدا و سیما اینطوری باشد. البته گاهی در این خصوص هم به ما تذکر میدهند و مطالبی میگویند. تبلیغات رسانهیی و گاهی تبلیغهای خیلی پُررنگ که مردم را به طرف مصرفگرایی سوق میدهد، با برنامهیی که فرضاً شما ساختهاید تا مصرفگرایی را تقبیح کنید، عملاً در تناقض است؛ با هم هماهنگ نیست.