امروز شما سیاستهای رسانهای مسلط دنیا را ملاحظه کنید. مصلحت آنها اقتضاء میکند که اسلام را با تروریست مساوی بدانند. این کار با سرعت هر چه بیشتر و با استفاده هر چه بیشتر از فناوریهای پیشرفته انجام میگیرد. مصلحت آنها اقتضاء میکند که متقابلاً امریکا را مظهر حقوقبشر و دمکراسی به حساب آورند. این کار به راحتی و با شیوههای پیچیده و بسیار پیشرفتهی رسانهای در دنیا انجام میگیرد. دروغهای بزرگ مثل حقیقت در امواج رادیویی، تلویزیونی، اینترنتی و غیره منعکس میشود. همانطور که بعضی از دوستان اشاره کردید، ناگهان در سطح دنیا مسئلهی اول میشود آنفولانزای مرغی؛ که شاید تلفاتش در همهی دنیا به هزار نفر هم نمیرسد. در همان حال صدوبیست هزار شهروند عراقی غیر مسلح که بهوسیلهی امریکاییها یا مرتبطین تروریستشان از بین میروند، مسکوت میماند؛ ناگهان دنیا پُر میشود از اینکه ایران به دنبال ساختن سلاح هستهای است. خود آن کسانی که این سیاست تبلیغاتی را اتخاذ میکنند و آن را ترویج میکنند، به وضوح میدانند که این یک دروغ است؛ لیکن مصلحت مدیریت امپراطوری رسانهای و خبری این را اقتضاء میکند، پس باید گفته شود و گفته میشود. از اینکه یک ملتی با تلاش خود به یک فناوری پیشرفتهای دست پیدا کرده که آن را وامدارِ هیچکس نیست و میخواهد از آن استفادهی صلحآمیز بکند، از این اسمی در رسانههای دنیا برده نمیشود! در قضیهی فلسطین اگر یک انفجار در یک منطقهای از فلسطین اتفاق بیفتد که عدهای صهیونیست در آن زخمی شوند، به عنوان یک فاجعهی بزرگ در دنیا منعکس میشود؛ اما متقابلاً کشتار هر روزهی فلسطینیها – هر روزهی بدون مبالغه – بهوسیلهی سربازان و اعلام رسمی ترور فعالان فلسطینی از سوی رهبران دولت اسرائیل، این مسکوت میماند و منعکس نمیشود، بعد به ذهنها نمیرسد. این، آن مشکلات و بیماریهای مزمن و دردهای بزرگ مسئلهی رسانهی عمومی و امواج رسانهای در دنیاست. اساس قضیه اینهاست.