در زمینهی فیلمهای تاریخی، یک چیزی که همیشه ذهن من را مشغول میکند و گاهی هم تذکر دادهام، این است که زبان این فیلمها را یک زبان رساتر قرار دهید؛ این خیلی چیز مطلوبی نیست. این فیلمهائی که تاریخی است، مال گذشتهی تاریخ است، آدم میبیند زبان فیلم – دیالوگها – زبان کتابىِ به اصطلاح باستانی اما غلط است؛ که آدمی که اهل این چیزهاست، نگاه میکند میبیند مثلاً فیلمنامهنویس خواسته زبانی مثل زبان سعدی یا زبان بیهقی یا زبان آنجوری به کار ببرد، اما نتوانسته؛ یک چیز غلطی از آب درآمده، که هم برای مستمع قابل فهم و دلنشین نیست، هم برای صاحبنظر و مطلع یک چیز بدی است. آدم نگاه میکند میبیند زبان، زبان غلطی است؛ این چه لزومی دارد؟ میگویند ما میخواهیم با این زبان، فضای باستانی را منعکس کنیم. نه، هیچ لزومی ندارد؛ فضای باستانی را جور دیگر هم میشود منعکس کرد. هیچ اشکالی ندارد که شما با همین زبان معمولىِ متعارف خودمان، همین زبانی که در همهی فیلمها وجود دارد – زبان امروز – مثلاً گفتگوی خواجه نظامالملک یا فلان شخصیت تاریخی یا شاه عباس را بیاورید؛ این مطلقاً صدمهای به فیلم نمیزند، بلکه عکسش اینجور است که صدمه میزند.