در جنگ نرم، من صحنه را می بینم، چه بکنم اگر کسی نمی بیند؟

من به شما عرض میکنم که این حرکت عظیم انقلاب اسلامی، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه‌‌‌‌‌‌‌ی از لشکر آن من و شمائیم که حالا یک ذره مثلاً اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب میشویم؛ «و للَّه جنود السّماوات و الارض»؛ لشکر او زمین و آسمان نمیشناسد؛ «و کان اللَّه عزیزا حکیما»؛ خدا عزیز است – عزیز یعنی غالبِ لایغلب، یعنی بی‌‌‌‌‌‌‌نیاز از همه – من و شما هم حالا یک گوشه‌‌‌‌‌‌‌ای از کار را در دست میگیریم. این حرکت عظیمی که با انقلاب اسلامی شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقاً تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همینی که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه، میگویند: جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم، من از بعد از جنگ – از سال ۶۷ – همیشه این را گفته‌‌‌‌‌‌‌ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می‌‌‌‌‌‌‌بینم؛ چه بکنم اگر کسی نمی‌‌‌‌‌‌‌بیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم می‌‌‌‌‌‌‌بینم صحنه را، می‌‌‌‌‌‌‌بینم تجهیز را، می‌‌‌‌‌‌‌بینم صف‌‌‌‌‌‌‌آرائی‌‌‌‌‌‌‌ها را، می‌‌‌‌‌‌‌بینم دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه‌‌‌‌‌‌‌ی این آرمانها و علیه همه‌‌‌‌‌‌‌ی آن کسانی که به این حرکت دل بسته‌‌‌‌‌‌‌اند را؛ اینها را انسان دارد می‌‌‌‌‌‌‌بیند، خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه‌‌‌‌‌‌‌ی مجموعه‌‌‌‌‌‌‌ی فرهنگی و ادبی و هنری هم وظیفه‌‌‌‌‌‌‌ی مشخصی است: بلاغ، تبیین؛ بگوئید، خوب بگوئید. من همیشه تکیه بر این میکنم: بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند.

اشتراک‌گذاری

پیشنهاد میکنیم این بیانات از رهبری را هم بخوانید