تفاوت شعر فارسی با سایر هنرها(نمایشی و…)

اگر امر ما را دائر بگذارند بین این که در بین این چند هنر – مثلاً هنرهای نمایشی، هنرهای تجسّمی – یک هنر را انتخاب کنید تا این بودجه‌ی محدود را صرف آن کنیم، به نظر من باید شعر را انتخاب کنیم؛ چون اگر چنان‌چه شعر در جامعه تأمین شد، این زمینه برای هنرهای دیگر به وجود خواهد آمد. نمی‌شود شعر را مقایسه کرد با بعضی از هنرهای دیگر؛ لااقل در کشور ما و جامعه‌ی ما و سابقه‌ی تاریخی ما اینجوری است. ما یک تاریخی هستیم که در شعر استاد شدیم؛ یعنی یک تاریخچه‌ی کهنِ قدیمىِ خیلی باارزشی از میراث شعری در ما هست. در همه‌ی هنرها اینجور نیست. مثلاً اروپاییها و یونانیها از دو هزار سال پیش نمایشنامه دارند، ما نداریم. ما در داستانسراییهای نثر عقبیم. هنر رمان‌نویسی و داستانسرایی در غرب، بخصوص در دو سه قرن اخیر، با آنچه که در کشور ما وجود دارد و حتّی تا حالا هم پیش رفتیم، هنوز قابل مقایسه نیست؛ آنها خیلی جلوترند. ما در این چیزها عقبیم، اما شعر اینجور نیست. ما از لحاظ پیشرفت شعر، از لحاظ استواری ریشه‌ی این هنر در جامعه‌مان، از کشورهای درجه‌ی یک هستیم. خوب، این هنر برجسته‌ای است. بنابراین هرچه برای شعر کار بشود، هرچه مطالعه بشود، هرچه پژوهش انجام بگیرد، هرچه کارهای مدیریتی از قبیل سازماندهیها، جمع کردنها، تقسیم‌کردن‌ها، سامان‌دادن‌ها انجام بگیرد، زیادی نیست.

کلیدواژه‌ها:شعر, شعرا

اشتراک‌گذاری

پیشنهاد میکنیم این بیانات از رهبری را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید