آدم باید مطالعه کند. من خودم برای یک ساعت خطبهی نماز جمعه، گاهی چهار ساعت، پنج ساعت مطالعه میکردم. ما باید برای رادیویی که بناست صدای آن در سطح میلیونها انسان پخش بشود، بهطور دقیق برنامهریزی و سرمایهگذاری بکنیم. من خواهش میکنم که روی گروه معارف برنامهریزی کنید. همین آقایانی که تشریف دارند، کار کنند. شما مجرب و کارکشته هستید و کار را بلدید؛ اما باید با یک پشتوانهی آنچنانی که عرض کردم، جلو بروید. دنبال این قضیه بروید و از آنها بخواهید؛ اصلاً بگویید مخصوص شما بنویسند؛ این کار میارزد. اگر شما به چنین افرادی پیشنهاد کردید، اما قبول نکردند، به آنها بگویید که وقتی شما کتاب مینویسید، تیراژ آن چهقدر است و چند نفر خواننده دارد. مثلاً اگر ده سال پیش شما کتابی نوشتید و تاکنون ده بار هم تجدید چاپ شده باشد – فرضاً پنجاههزار یا صدهزار نسخه از آن چاپ شده باشد – آیا میتوانید قسم بخورید که صدهزار نفر این کتاب را خواندهاند؟ بعضیها کتاب را میخرند و در قفسه میگذارند؛ لذا همهی کتابها خوانده نمیشود. اگر انسان چیزی بنویسد که در یک روز چند میلیون نفر آن را گوش کنند، این مگر چیز کمی است؟ جا دارد که تمام ذخیرهی فرهنگىِ معنوىِ دینی ما به سمت رادیو سرازیر بشود؛ من با این چشم به گروه معارف نگاه میکنم.