ما در برخورد با مسائل تهاجمی، پدیده را در اوّل ورود، حتّی قبل از ورود باید بشناسیم. فرض كنید یك چیزی، یك فكری، یك روشی در دنیا دارد رایج میشود؛ پیدا است كه این اینجا خواهد آمد – خب دنیا دنیای ارتباطات است، دنیای اتّصال و ارتباط است، نمیشود حصار كشید – قبل از آنكه بیاید، به فكر باشید كه برخورد حكیمانه با این چیست. معنای این همیشه این نیست كه ما آن را رد كنیم؛ نه، گاهی یك پدیدهای است كه ما آن را میتوانیم قبول كنیم، گاهی پدیدهای است كه میتوانیم اصلاح كنیم، گاهی پدیدهای است كه میتوانیم یك ذیلی برایش تعریف كنیم كه آن ذیل، مشكل آن را برطرف كند. دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فكر علاج افتادن، این اشكالات را دارد كه بعد شما دچار مشكلاتی میشوید كه نمیتوانید با آنها مواجه بشوید. پس من نمیگویم كه فقط موضع دفاعی داشته باشیم – البتّه وقتی تهاجم هست، انسان باید دفاع كند؛ شكّی نیست – توصیهی من فقط موضع دفاعی نیست؛ امّا موضع اثباتی، موضع تهاجمی، موضع حركت صحیح باید داشته باشیم. بههرحال در مقابل فرهنگ مهاجم، بدترین كار، انفعال است؛ زشتترین كار، انفعال است؛ خسارتبارترین كار، انفعال است. فرهنگ مهاجم نباید ما را منفعل بكند؛ حدّاكثر این است كه بگوییم خیلی خب، ما در مقابل این نمیتوانیم یك حركتی انجام بدهیم، امّا منفعل هم نمیشویم. منفعل شدن و پذیرفتن تهاجم دشمن، خطایی است كه بایستی از آن پرهیز كرد.