پس نکتهی اول این است که باید مایهی ادبی کامل باشد؛ یعنی آن شخص ادیب – آدمی که اهل شعر و قصه است – باید از مایهی ادبیِ کامل برخوردار باشد. البته این به معنای آن نیست که شخص اهل شعر، لزوماً شاعر هم باشد. ایبسا شما میتوانید در باب این شیرجهیی که شخصی از روی دایو میزند، قضاوت کنید – مثلاً میگویید هنگام شیرجه، پایش کج شد – در حالی که خودتان نمیتوانید شیرجه بزنید. ایبسا غیر شاعری که هنر نقدش از یک شاعر بیشتر است؛ یا غیر نویسندهیی که هنر نقادیش از یک نویسنده بیشتر است. وقتی یک آدم اهل ادبیات و اهل نقد، این متنی را که شما خواندید، گوش کرد و دید درست است، شما میتوانید امیدوار باشید که کارتان در مسیر درستی پیش میرود. نمیخواهم بگویم طوری باشد که مردم عادی چیزی نفهمند و فقط به درد ادبا و اساتید بخورد؛ نه، بلکه باید متقن و عالی باشد و سطح فاخری داشته باشد.
نکتهی دوم این است که جنبههای ارزشی را در ادبیات رعایت بکنید؛ این حرفی است که من با همهی گروههای رادیو در میان میگذارم. رسانههای ما – از جمله رادیو – تشکیلات ما، گفتن و نشستن ما، اجرای نقش ما، همه برای این است که میخواهیم این نظام را کامل کنیم؛ هرچه بهتر، هرچه اسلامیتر، هرچه انسانیتر و هرچه به هدفهای عالیش نزدیکتر؛ هدف غیر از اینکه نیست. وقتی ملتی حرکت عظیم و انقلاب بزرگی را انجام میدهد، یک جمهوری با این عظمت را بنا میگذارد و در مقابل این همه تهاجمات، این طور از آن دفاع میکند، اهدافی دارد؛ این اهداف را ما باید با همهی وسایل تعقیب بکنیم. ممکن است یک جا این اهداف در حال تضییع باشد؛ ما باید جبران بکنیم. منطقهی ادب و هنر، یکی از جاهایی است که شما خیلی خوب میتوانید در این زمینه کار کنید. مسائل ارزشی نظام را باید در نظر داشته باشید. آنجاهایی که با ارزشهای نظام برخورد میکند، آنجاها را حتماً حذف کنید.