یک پیام از پیامهای مظلوم و فراموش شدهای که بار دیگر بایستی به آن اهتمام ورزید و آن را به ذهنهای مردم منتقل کرد، عظمت و شکوه و اهمیت انقلاب اسلامی ماست. این انقلاب چیز کوچکی نبود و تمام هم نشده است. انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همهی نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابجاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست.
….چند سال است که پیامهای متعددی از طرف همان جبههی مقابلی که به آن اشاره کردم، مرتّب به مغز مردم وارد میشود که انقلاب تمام شد، انقلاب بیخود است و اصلاً انقلاب غلط است! آنها معنای انقلاب را تحریف میکنند و انقلاب را به معنای یک شورش کور، حرکت خشن و بیهدفمعنا میکنند و میگویند غلط بود، درست نبود و اصلاً دوران انقلابها تمام شده است!
…..شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفهی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پیدرپی این را میپذیرند.
یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی دربارهی یک نفر از همین چهرههای معروفِ فرهنگىِ خوب – که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه میکردم که از وجودش استفاده کنید – چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری – که آن زمان برای جوانان خیلی پیش میآمد – نشان میداد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما اینطور از او تعریف میکنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا اینگونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید! در سالهای اوّلی که ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شده بود، نسبت به ریخت و قیافهی جوانانی که میخواستند وارد دانشگاه شوند، خیلی سختگیری میکردند – حالا از طنزهای روزگار این است که همان آدمهایی که آنوقت آن کارها را میکردند، الان از این طرف پشتبام پایین افتادهاند که دیگر به هیچوجه نمیشود جلوشان را گرفت! – من یکبار در جمعشان حاضر شدم و عکسی را – که یا همراهم بود، یا دیده بودم – نشان دادم که جوانی را با مُد آن روز که موهای سرش را بهطور خاصی آرایش کرده و کراوات بسته بود، نشان میداد. به آنها گفتم این یکی از شهدای ماست! شهدای ما کسانی نبودند که از اوّلِ زندگیشان با دعا و تقوا و زیارت و میل به شهادت مأنوس باشند، بلکه اینها منقلب شدند. شما چرا به ظواهر کوچکی در شخصی – که میتواند حقیقتاً منقلب شود – تکیه میکنید؟ حقیقت قضیه این است که جوانان امروزِ ما این تفاوت را با جوانان آن روز دارند که در آن محیط تربیت نشدهاند، بلکه در محیط دینی و با ظواهر اسلامی که آنطور عوامل شهوترانی وجود نداشته، تربیت شدهاند و حالا عدّهای به زور میخواهند اینها را فاسد کنند، بعد هم بگویند جوانان قادر نیستند که راه انقلاب را ادامه دهند!
بنابراین، این یکی از پیامهایی است که شما باید به همین نسل و نسلهای آینده و نسل قبلی – همان نسل اوّلِ انقلاب که از انقلاب برگشتهاند و خیلی بدشان میآید که به آنها مرتدین از انقلاب بگوییم؛ اما ارتداد همین است و ارتداد فقط برگشتن از دین نیست، برگشتن از راه است – که بعضی از آنها بهمراتب از نسل جدید بدترند و گرفتاریهای فراوان مالی و اقتصادی و اخلاقی و قدرتی و تشکیلاتی گریبانشان را گرفته، در حالیکه این جوان متعلّق به نسل سوم انقلاب – به قول آنها – اینگونه نیست و جوانِ سادهی سالمِ حقپذیری است، انتقال دهید. اثرگذاری در آنهاست. چرا نشود این جوان را ساخت و تربیت کرد و مثل یک اباذر، عمّار و سلمان او را به جبهههایی که نظایر آن در این جبههها وجود دارد، فرستاد!؟ بنابراین یکی از پیامها، پیام انقلاب اسلامی است. خودِ انقلاب، یک پیام است که باید آن را منتقل و بیان کنید.