….شما وقتی میخواهید یک مطلب را بیان کنید، این را با مضامین گوناگونی میشود بیان کرد. مضمونسازی برای بیان یک حقیقت، یک هنر بزرگ شعری است؛ که البته مرکز و منبع اصلیاش هم شعرهای سبک هندی است؛ همین شعر صائب و شعر بیدل و شعر عرفی و شعر کلیم. به اینها که مراجعه کنید، میبینید دستگاه مضمونسازی و مضمونیابی در آنجا فوقالعاده وسیع است. خوشبختانه در تعبیرات دوستان هم مضمونهای نو و زیبا کم نیست؛ من این را میبینم. یک مطلب را به چند لباس میشود پوشاند؛ اسم هر لباسی را ما میگذاریم یک مضمون. معنای مضموندار این است. پس یکی مسئلهی مضمونیابی است.
دیگری، ترکیبسازیهای نو است. خب، الان در دورهی انقلاب، زبان رائج متداول حرف زدن وارد شعر شده – چیزی که در قبل از انقلاب معمول نبود – البته به شکلهای مختلف؛ بعضی قوی هستند و از این زبان به شکل خیلی زیبائی استفاده میکنند، بعضی هم یک خرده سطحش پائینتر است. هیچ اشکالی ندارد که ما از همین زبان محاورهی معمولی و رائجِ خودمان برای بیان آن معانی و معارف استفاده کنیم؛ منتها با ترکیبهای نو، شکلهای نو، واژهگزینیهای نو.
مسئلهی دیگر، مسئلهی درستگوئی است. دوستان باید به این نکته توجه کنند که شعر بایستی از لحاظ موازین زبان، درست باشد؛ فعلها درست به کار برود، در جای خود به کار برود؛ ارتباط بخشهای جمله، ارتباط منطقی و قانونی باشد.