توصیهای که ما به تشکّلها میکنیم، این است که حضور داشته باشند؛ حضور. مقصود فقط حضور جسمانی نیست؛ هم حضور فکری، هم حضور بیانی -که حالا تبیین را بعداً عرض خواهم کرد- هم احیاناً حضور جسمانی آنوقتی که لازم باشد در مسائل اصلی کشور؛ یعنی هم دوستان انقلاب، هم دشمنان انقلاب باید مواضع شما را در زمینهی مسائل مهمّ کشور بدانند؛ وقتی نمیدانند، خب فرض کنید فلان خبرنگار اروپایی یا آمریکایی میآید ایران، بعد هم میرود به جان کری گزارش میدهد، او هم میگوید -همین دو سه روز پیش گفت- که بله، کسانی که از ایران میآیند، به من خبر میدهند که جوانهای ایرانی در کافیشاپها مینشینند، قهوه میخورند و راجع به آیندهی کشورشان حرف میزنند؛ دلش خوش است!(۲۲) حالا [اینکه] چند تا کافیشاپ را رفتهاند دیدهاند، بنده خبر ندارم؛ حالا گیرم بیست تا، سی تا، پنجاه تا کافیشاپ [را هم دیدهاند] -کافیشاپ هم یعنی همان قهوهخانه؛ کافیشاپ تقریباً ترجمهی تحتاللّفظی قهوهخانه است منتها از کلمهی قهوهخانه بعضیها پرهیز میکنند، اسمش را میگذارند کافیشاپ- حالا چند تا جوان هم رفتهاند در قهوهخانه نشستهاند، فرض کنید از نظام و از رهبری و از امام و از انقلاب هم بدگویی کردهاند و آرزو کردهاند که یک روزی این نظام تغییر پیدا کند. مجموعاً در این ده بیست قهوهخانهای که این آقایان رفتهاند و [بعد] رفتهاند به این آقای وزیر خارجه اطّلاع دادهاند، مثلاً ۱۰۰ نفر، ۱۵۰ نفر آدمِ اینجوری بودهاند. او حالا دلش خوش است و در یک مصاحبه یا در یک گزارش، به یک مرکز رسمی میگوید -همین دو سه روز بوده، من درست یادم نمانده، در یک گزارش این را علنی میگوید- و در دنیا پخش میشود. خب حالا در مقابل این اگر هزاران دانشجوی مؤمن مسلمان دربارهی فلان مسئلهای که آن آقا رویش حسّاسیّت دارد اعلام موضع کنند، ببینید چه اثری میکند. بله، او منتقل نمیکند آن را، منعکس نمیکند امّا خودش میفهمد. بنده بارها به اینهایی که گِله میکنند و میگویند آقا، اخبار انقلابی را رسانههای دنیا منتشر نمیکنند، میگویم آنهایی که باید بفهمند میفهمند و به آنهایی که باید برسد میرسد. به رئیسجمهور آمریکا حتماً میرسد، به وزیر خارجه [آمریکا] میرسد، به اعضای شورای ارتباطات خارجی آمریکا میرسد، به عناصر مؤسّسهی فلان که سیاستگذار است میرسد؛ آنها میفهمند. وقتی شما بهعنوان دانشجو مثلاً دربارهی برجام عقیدهای دارید و آن را اظهار میکنید، دربارهی فرض بفرمایید که ارتباط با آمریکا عقیدهتان را اظهار میکنید، دربارهی اقتصاد مقاومتی عقیدهتان را اظهار میکنید، دربارهی آیندهی کشور عقیدهتان را اظهار میکنید، این عقیده، عقیدهای است انقلابی، محکم، مستدل؛ این در روحیّهی دشمن اثر میگذارد. من که گفتم شما افسر جنگ نرمید، خب اینها لازمهی افسریِ جنگ نرم است. اینها جنگ نرم است؛ در جنگ نرم همیشه که در موضع دفاع نباید انسان قرار بگیرد، در موضع تهاجم [هم] باید قرار بگیرد؛ این تهاجم است؛ یکی از وظایف این است؛ حضور فکری؛ مواضع شما روشن باشد. حالا اینکه این مواضع گاهی برخلاف سیاستهای دولتها است و چه کار کنیم که معارضهی با دولتها به وجود نیاید، آن هم راهحل دارد؛ حالا اگر انشاءالله رسیدم آن را هم عرض میکنم. پس بنابراین اعلام موضع انقلابی [مهم است].