من در اینجا چند سرفصل مهم را عرض میکنم تا مشخص شود نسبت رسانه با این موضوعات چیست. خوب است نسبت رسانه با این موضوعات مورد تأمل قرار گیرد. من اینها را مطرح میکنم؛ شما رویش فکر و مطالعه و کار کنید:
راجع به دین مردم، صدا و سیما چه نقش و چه موضع و چه مسؤولیتی دارد؟ طبیعتاً از وظایف صدا و سیما، ارتقاء معرفت دینی و ایمان دینی است. معرفت و ایمان با هم تفاوت دارد. هم ایمان مردم باید تقویت شود، هم معرفت و شناخت آنها. باید توجه داشت ایمانی که مردم پیدا میکنند، سست، عوامانه، سطحی و قشری نباشد؛ بشدت از این پرهیز شود. اکتفا نشود به تغلیظ احساسات مردم و تشریفات افراطی. تأکید بر این چیزها بهطور افراطی، اصلاً مفید نیست و بههیچوجه تبلیغ دین محسوب نمیشود. این را پایهی کار قرار دهید و حالا برگردید به برنامههای دینىِ صدا و سیما؛ ببینید چه کار باید بکنید و چه کار باید نکنید.
برنامهی دینی باید نسبت به دین شبههزُدا باشد، نه شبههزا. من گاهی بعضی از بیانات دینی را از تلویزیون یا از رادیو گوش میکنم و میبینم شبهه ایجاد میکند! حدیث سستی، حرف نامعقولی، مطلبی که در جمع مثلاً بیست نفری یا پنجاه نفرهىِ یک عده مؤمنِ مخلص، گفتنش خوب است و ایمان آنها را زیاد میکند، در سطح میلیونىِ مردم به زبان آوردن، جز اینکه ایمان عدهیی را سست و در ذهنشان تردید ایجاد کند، هیچ فایدهی دیگری ندارد. از این چیزها باید پرهیز کرد. بیان دینی و تبیین دینی باید شبههزدا، روشن، قوی، هنرمندانه و متنوع باشد؛ شبههزا و کلیشهیی نباشد. بیان دینی باید در همهی سطوح، صحیح باشد. درست است که ما تبیین دینی را در سطح نخبگان، در سطح متوسط، در سطح پایین و در سطح کودکان داریم، اما همان چیزی که در سطح کودکان است، مطلقاً باید صحیح باشد.