من در اینجا چند سرفصل مهم را عرض میکنم تا مشخص شود نسبت رسانه با این موضوعات چیست. خوب است نسبت رسانه با این موضوعات مورد تأمل قرار گیرد. من اینها را مطرح میکنم؛ شما رویش فکر و مطالعه و کار کنید:
به نظر من سیاست کلی صدا و سیما باید تقویت مدیریتهای اجرایی کشور باشد. من توصیه نمیکنم که صدا و سیما ضعفها و نارساییها و کمبودها و خدای نکرده خیانتها را پوشیده بدارد؛ نه، ضعفها را هم بگوید؛ دردهایی که جلوی چشم مردم است، عیبی ندارد صدا و سیما به آنها بپردازد؛ منتها طرح این دردها و ضعفها و نارساییها باید بهگونهیی باشد که اولاً مردم را مأیوس نکند، ثانیاً مدیریت را تضعیف نکند.
توفیقات دولت را بگویید. نشان دادن توفیقات و پیشرفتهای کشور حتماً نباید از زبان مسؤولان و دستاندکاران باشد. فرضاً رئیس جمهور میرود و طرحی را افتتاح میکند. این افتتاح، گنگ است و معلوم نیست چیست. وقتی آسفالت خیابانی خراب میشود و میخواهید آن را در خبر منعکس کنید، مثلاً میروید با تاکسیدار مصاحبه میکنید و او میگوید چرخ ماشینم در این چاله افتاد؛ یکی دیگر میگوید زمستان در اینجا آب جمع شده بود و ترشح کرد به لباس مردم. خلاصه با ده نفر مصاحبه میکنید تا مشخص شود این چاله چقدر چیز بدی است. پس در مورد پیشرفتها و توفیقات هم همین میکروفون را بگیرید جلوی کسانی که از این پیشرفتها بهرهمند و برخوردار میشوند. صِرف اینکه مدیر مربوطه بیاید بگوید در راهاندازی فلان طرح برای پانصد نفر، هزار نفر یا پنجهزار نفر شغل ایجاد شد، کافی نیست؛ باید موضوع را تبیین کرد.