کارکرد عمدهى شعر تأثیرى است که شعر شما بر روى مخاطب میگذارد. شما با شعر خودتان خلوت مخاطب را اشغال میکنید. انسانها خلوتى دارند این از ممیّزات انسان است، خلوتى دارند، درونى دارند، حیطهبندى اسرارى دارند، خودى دارند؛ شما با شعرتان در این خلوت حضور پیدا میکنید، بر روى این خلوت اثر میگذارید، آن را غنى میکنید. این، یکى از مهمترین کارکردهاى شعر است.
میتوانید این خلوت را، این خصوصىترین لحظات یک انسان را که حالا مخاطب شما واقع شده است، این مرحله، سرمنزل، یا این جایگاه وجود انسانى را، با شعر خودتان تروتازه نگه دارید؛ منزّه، پاکیزه، لطیف، پر نشاط و پر امید نگه دارید؛ میتوانید به او فکر تغذیه کنید، میتوانید به او رهنمود بدهید؛ چون خلوت انسانها درواقع اتاق فکر شخصى انسان است. هر انسانى در درون خودش یک اتاق فکرى دارد که شما با شعرتان – اگر چنانچه این شعر قدرتِ نفوذ پیدا کرد و توانست در خلوت ذهن انسانها و خلوت دل انسانها و مخاطبین حضور پیدا کند – پاى ثابت اتاق فکر مخاطبتان هستید. این یکى از مهمترین کارکردهاى شعر شما است. و این چیز مهمّى است؛ چون این خلوت، در واقع تأثیرگذار و سازندهى شکل جَلوَتها است. افکار انسان، تصمیمهاى مهمّ انسان، در این خلوتها گرفته میشود.
انسانها از عزیمتگاه این خلوتگاه به راههاى درست یا غلط، به راههاى خوب یا بد، حرکت میکنند. آنجا جاى فهمیدن است، جاى تصمیمگیرى است، جاى شکلگیرى هویّت اصلى انسان است. شما میتوانید در آنجا حضور پیدا کنید و اثر بگذارید. و این یکى از مهمترین کارکردهاى شعر است. این خلوت خیلى مهم است. امروز سعى شیاطین این است که بر روى خلوت انسانها، مخاطبین، مردم ما، آحاد ملّتها – حالا ملّت ما یا ملّتهاى دیگر – اثر بگذارند؛ ارزشها را به آنها تزریق کنند و آنها را در اختیار و در سرپنجهى ارزشها و افکار خودشان قرار بدهند. اگر شما بتوانید این هنر را، این اقبال را، براى خودتان کسب کنید که بتوانید در خلوت مخاطبینتان حضور پیدا کنید و آن را با معنویّات، با ابزارهایى که انسانها را به نشاط، به امید، به تحرّک، به پیشرفت وامیدارد غنى کنید، توفیق بزرگى پیدا کردهاید.
این همان کارى است که شعراى بزرگ ما در طول صدها سال کردهاند. شما ببینید سعدى یا مولوى یا حافظ یا فردوسى یا خاقانى حضور دارند در زندگى معنوى ما، در ذهن ما، در فکر ما و صدها سال توانستهاند بر روى ذهنیّت جوامع ما تأثیر بگذارند؛ و اینها هستند که هویّت حقیقى فرهنگ ملّى را براى ما نگه داشتهاند و نسلبهنسل و دستبهدست گرداندهاند. امروز این وظیفهى مهمّ شعراى ما است. اگر این خلوت انسانها حفظ شد – که شما میتوانید در این مورد نقش ایفا کنید – آنوقت میتوان به اصلاح هنجارهاى اجتماعى امیدوار شد. هنجارهاى اجتماعى را میتوان از این راه حل کرد؛ یعنى انسانها وقتى از درون درست شدند، اصلاح شدند، جهتدار شدند، انگیزهدار شدند، امیدوار شدند، با نشاط شدند، میتوان امیدوار بود که نابهنجارىها اصلاح بشود و هنجارهاى اجتماعى در جاى خودش، خطّ خودش قرار بگیرد. این یک مطلب است که براى شما شاعران یک فرصت بزرگى است. به اعتقاد بنده خداى متعال این هنر شعر را به شما داده است؛ اى بسا کسانى هستند که اندیشههاى خوبى هم دارند، امّا این وسیلهى کارآمد در اختیارشان نیست، این حنجرهى شیوا و گرم و گیرا در اختیارشان نیست که بتوانند آن افکار را منتقل کنند؛ شما این حنجره را دارید، اگر بتوانید از آن خوب استفاده بکنید، به نظر میرسد که کار بزرگى کردهاید.