
مقدمه: یکی از مهمترین مولفهها در آغاز زندگی مشترک و همچنین تداوم آن، امنیت شغلی مردان به عنوان نانآور خانواده است. از طرفی بخش عمدهی بازار کار برای مردان نیاز به داشتن مهارتهای لازم و تخصصی است. بسیاری از جوانان پس از اتمام دوران دبیرستان به تحصیل در دانشگاهها میپردازند، بدون این که مهارت کافی در بازار کار کسب کنند و این خود عاملی میشود که شغل مناسب پیدا نکنند و یا با ناپایداری و عدم امنیت شغلی مواجه شوند. این مسئله به دلیل پیامدهای گستردهای که به دنبال دارد، نیازمند تحلیل چندبُعدی از عوامل اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی است.
بررسی عوامل:
۱. بستر اقتصادی و بازار کار ایران
- نرخ بیکاری بالا: نرخ بیکاری در ایران، بهویژه در میان جوانان و فارغالتحصیلان دانشگاهی، بالاست. براساس آمارهای رسمی، نرخ بیکاری مردان در سال ۱۴۰۱ حدود ۸.۵٪ گزارش شده است، اما در گروه سنی ۲۰ تا ۳۰ سال این رقم بسیار بالاتر است.
- وابستگی به بخشهای ناپایدار: اقتصاد ایران بهشدت متکی به درآمدهای نفتی و بخشهای غیرمولد است که نوسانات آن منجر به کاهش اشتغال پایدار در صنایع و خدمات میشود.
- رشد بخش غیررسمی: بیش از ۳۰٪ از شاغلان ایرانی در بخش غیررسمی فعالیت میکنند که فاقد قراردادهای رسمی، بیمه و امنیت شغلی است.
نقش مهارتآموزی: ضعف در آموزش مهارتهای متناسب با نیازهای بازار کار (مثلاً فناوری اطلاعات، مدیریت پروژه، یا مهارتهای فنی روز) باعث میشود نیروی کار نتواند به مشاغل پایدار در بخشهای مولد دست یابد. بسیاری از مردان به مشاغل کاذب، فصلی یا کمدرآمد روی میآورند که ناپایدار است.
۲. نظام آموزشی و شکاف مهارتی
- عدم تطابق آموزش و بازار کار: نظام آموزشی ایران عموماً بر محفوظات نظری متمرکز است و کمتر به مهارتهای عملی، فنی و حرفهای میپردازد. این مسئله منجر به فارغالتحصیلانی میشود که فاقد تواناییهای مورد نیاز کارفرمایان هستند.
- کمبود آموزشهای فنی و حرفهای: تنها حدود ۱۰٪ از دانشآموزان ایرانی در هنرستانهای فنی تحصیل میکنند، در حالی که در کشورهای پیشرفته این رقم به ۴۰-۵۰٪ میرسد.
- دسترسی نابرابر به آموزش مهارتها: در مناطق محروم یا برای اقشار کمدرآمد، فرصتهای آموزش مهارتهای جدید (مانند دورههای دیجیتال یا زبانهای خارجی) محدود است.
تأثیر بر امنیت شغلی:
مردانی که مهارتهای قدیمی یا غیرکاربردی دارند (مثلاً در رشتههای اشباعشدهی دانشگاهی)، در رقابت با نیروی کار ماهرتر شکست میخورند و یا مجبور به پذیرش شغلهای موقت با درآمد پایین میشوند. این موضوع به کاهش احساس امنیت و افزایش اضطراب شغلی میانجامد.
۳. عوامل فرهنگی-اجتماعی
- انتظارات جنسیتی: در فرهنگ ایرانی، انتظار میرود مردان نقش نانآور اصلی خانواده را ایفا کنند. بنابراین، ناپایداری شغلی نهتنها بر اقتصاد خانواده، بلکه بر هویت اجتماعی مردان تأثیر میگذارد.
- انگیزهی پایین برای مهارتآموزی: در برخی موارد، مردان به دلیل مشغلههای اقتصادی یا باورهای سنتی (مانند ترجیح شغلهای فیزیکی بهجای مهارتهای نوین)، انگیزهای برای آموزش مستمر مهارتها ندارند.
۴. پیامدهای ناپایداری شغلی
- فقر و نابرابری: درآمد ناپایدار و فقدان بیمههای اجتماعی، مردان را در برابر شوکهای اقتصادی (مانند تورم یا بیماری) آسیبپذیر میکند.
- تنشهای روانی: مطالعات نشان میدهد ناامنی شغلی با افزایش استرس، افسردگی و کاهش رضایت از زندگی در مردان ارتباط مستقیم دارد.
- تضعیف سرمایهی اجتماعی: بیثباتی شغلی میتواند به کاهش مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و افزایش ناهنجاریهایی مانند مهاجرت غیرقانونی یا اعتیاد منجر شود. ۵. راهکارهای پیشنهادی
- اصلاح نظام آموزشی: ادغام آموزشهای فنیوحرفهای با نیازهای صنعت و تاکید بر مهارتهای دیجیتال.
- حمایت از استارتآپها و مشاغل نوپا: ایجاد اکوسیستم کارآفرینی برای جذب مردان جوان به مشاغل مبتنی بر فناوری.
- آموزش مستمر مهارتها: برگزاری دورههای آموزشی رایگان یا کمهزینه توسط دولت و نهادهای مردمی.
- تقویت بیمههای بیکاری و حمایتهای اجتماعی: کاهش اضطراب ناشی از ناامنی شغلی با گسترش شبکههای ایمنی مالی.
جمعبندی
ضعف مهارتآموزی در مردان ایرانی، در کنار ساختارهای اقتصادی ناپایدار، چرخهای معیوب ایجاد میکند که ناامنی شغلی را تشدید میکند. حل این مسئله نیازمند همکاری نهادهای آموزشی، دولت و بخش خصوصی برای ایجاد فرصتهای مهارتی و شغلی پایدار است.بدون سرمایهگذاری در آموزش مهارتهای به خصوص مهارتهای نوین، نمیتوان به کاهش ناپایداری شغلی و بهبود امنیت اقتصادی مردان امید داشت.
ملیحه طهماسبی
بیشتر بخوانید: