بسیاری از والدین به محض که فرزندانشان پا به دوران نوجوانی و جوانی می گذارند با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند. ریشه ی برخی از این مشکلات مانند: تن پروری، بی مسئولیتی، پرتوقع بودن، بی عرضگی ، کم صبری و ناامیدی به نوع تربیت خود والدین برمی گردد که فرزند خود را مستقل بار نیاورده اند.
اغلب والدین از اینکه فرزندان آنها مستقل نیستند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند، یا توقعات زیادی از آنها دارند و مرتب آنان را متهم به عدم حمایت می کنند و یا در برابر کوچکترین مشکلات می شکنند و دچار افسردگی و ناامیدی می شوند، شکایت دارند. این والدین در برخورد با این نوجوانان و جوانان به چهار دسته تقسیم میشوند ؛
الف) والدینی که در این کشمکش ها بالاخره تسلیم فرمانهای بی حد و حصر فرزندان شده، به خواستههای معقول یا نامعقول آنها تن می دهند و شکست و آینده ای ناموفق را با فرزندشان در کنار هم تجربه می کنند.
ب) والدینی که به مشکلات پیش آمده توجهی نمیکنند و اهمیت نمی دهند.آنها روز به روز به لحاظ عاطفی از فرزندشان فاصله میگیرند و دور میشوند و فرزندشان دچار یأس و ناامیدی و سرخوردگی می شود.
ج) والدینی که شروع به مقابله کردن با نوجوان و جوان خود کرده و رو در روی او قرار میگیرند، که این برخورد هم باعث ایجاد کینه و دشمنی بین آنها می گردد.
د) و تعداد کمی از والدین که با هوشمندی به دنبال ریشه یابی مشکل هستند و با سختی های بسیار موفق میشوند تا حدودی این مشکلات را کاهش داده و در هدایت فرزندان نسبتاً موفق باشند.
اگر والدین بخواهند که فرزندان موفق و مستقلی داشته باشند باید از همان بدو تولد به مهارتهای تربیت فرزند آگاهی داشته باشند.
چراکه تمامی برخوردهای والدین و بخصوص مادر از دوران نوزادی گرفته تا مراحل بعدی رشد کودک همه و همه در شکلگیری شخصیت وی تأثیر گذار بوده و تعیین کننده ی روحیات و اخلاقیات او می باشند.
ما در این مقوله به معرفی۶ راهکار مهم و ساده که در تربیت فرزندان مستقل تأثیر گذار هستند می پردازیم.
۱) مهرورزی و توجه در حد تعادل و نیاز
مهرورزی و محبت کردن به فرزند از دوران نوزادی گرفته تا مراحل بعدی زندگی او باید در حدنیاز وی باشد . محبت تفریطی و افراطی هر دو آسیب زا هستند و باعث میشوند که فرزند یا عقده ای بار بیاید یا پرتوقع و وابسته.
نوزادی که دائم در آغوش مادر و اطرافیان می چرخد، و به ندرت در بستر قرار میگیرد تا دست و پا بزندو تنهایی را تجربه کند، وابسته و ضعیف تربیت میشود. همچنین نوزاد اگر به محض اینکه صدای او بلند میشود بلافاصله پستان شیر در دهانش قرار بگیرد و یا به محض خیس کردن پوشاکش تعویض شود، از همان ابتدا کم صبری را می آموزد و دیگر درک نمیکند که برای رسیدن به خواسته هایش کمی باید معطل شود و یا به بیانی صبر را بیاموزد! و عکس آن نوزادی که گرسنه میشود و به مدت طولانی گریه میکند تا بالاخره مادر به او شیر دهد و یا بعد از ساعتها خیس شدن پوشاکش ، تعویض می گردد، حس بی اعتمادی و بی پشتوانه بودن در او ایجاد میشود. بنابراین محبت ورزی و توجه باید در حد تعادل از همان ابتدا مد نظر والدین قرار گیرد.
محبت و توجه در حد تعادل و نیاز کودک ضرورت بالایی داشته و در سلامت روان وی تأثیر فوق العاده زیادی دارد. جنین انسان در بطن مادر توجه و محبت والدین و اطرافیان را درک میکند و حس آرامش و امنیت با او همراه میشود. این حس آرامش و امنیت بعد از تولد با لمس و نوازش و بوسیدن پدر و مادر و اطرافیان ادامه می یابد و همانطور که رشد میکند و بزرگ میشود در قالب شنیدن کلمات محبت آمیز ، مورد توجه بودن و بازی کردن توسط آنها دریافت میشود. ولی والدین باید دقت کنند که در مهرورزی و توجه حد تعادل را نگاه داشته و از افراط و تفریط بپرهیزند تا به کودک آسیب وارد نشود.
این مطلب ادامه دارد…
فاطمه سازمندحسینی پژوهشگر مباحث خانواده
انتهای پیام