چکیده: این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین مدیریت زمان و رضایت زناشویی در خانوادههای ایرانی معاصر انجام شده است. با توجه به تحولات اجتماعی نظیر گسترش شهرنشینی، تغییر نقشهای جنسیتی، و افزایش فشارهای اقتصادی، مدیریت زمان به عنوان عاملی کلیدی در بهبود کیفیت روابط زوجین مورد توجه قرار گرفته است. دادههای این پژوهش از طریق پرسشنامههای استانداردشده رضایت زناشویی و مدیریت زمان، همراه با مصاحبههای عمیق با ۳۰ زوج ساکن در شهرهای مختلف ایران گردآوری شد. یافتهها نشان میدهد که مدیریت مؤثر زمان، به ویژه در حوزههای تقسیم مسئولیتها، برنامهریزی برای اوقات مشترک، و کاهش تعارضات ناشی از تداخل کار و خانواده، با افزایش رضایت زناشویی و تقویت توافق بین زوجین مرتبط است. همچنین، نقش تفاوتهای جنسیتی و تأثیر فناوریهای نوین بر مدیریت زمان مورد بحث قرار گرفته است.
مقدمه: خانواده به عنوان هسته اصلی جامعه ایرانی، در سالهای اخیر تحت تأثیر تغییرات گسترده اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. افزایش مشارکت زنان در بازار کار، گسترش استفاده از فناوریهای ارتباطی، و فشارهای ناشی از تورم، برنامهریزی زمانی زوجین را با چالشهای بیسابقهای مواجه کرده است. مدیریت زمان، به عنوان توانایی تنظیم اولویتها و تخصیص منابع زمانی به فعالیتهای مختلف، نه تنها بر بهرهوری فردی، بلکه بر کیفیت روابط عاطفی و میزان توافق زوجین تأثیرگذار است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا بهبود مدیریت زمان میتواند به افزایش رضایت زناشویی در خانوادههای ایرانی منجر شود؟
روششناسی
این مطالعه با رویکرد ترکیبی (کمی و کیفی) انجام شد. در بخش کمی، ۲۰۰ زوج از چهار شهر تهران، اصفهان، مشهد و شیراز با استفاده از پرسشنامههای استانداردشده «رضایت زناشویی انریچ» و «مدیریت زمان کوئین» مورد بررسی قرار گرفتند. در بخش کیفی، مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۳۰ زوج شاغل متمرکز بر تجربیات آنان در مدیریت تعهدات کاری و خانوادگی انجام شد. دادهها با نرمافزار SPSS و روش کدگذاری موضوعی تحلیل شدند.
یافتهها
۱. همبستگی مثبت بین مدیریت زمان و رضایت زناشویی: زوجینی که از استراتژیهای مدیریت زمان (مانند برنامهریزی هفتگی و تعیین اولویتها) استفاده میکردند، نمره رضایت زناشویی ۳۵ درصد بالاتری نسبت به سایرین داشتند.
۲. تقسیم نابرابر مسئولیتها: علیرغم افزایش اشتغال زنان، ۶۷ درصد پاسخدهندگان گزارش کردند که مسئولیت کارهای خانه عمدتاً بر عهده زنان است. این نابرابری در خانوادههایی با مدیریت زمان ضعیف، به تعارضات بیشتری منجر شده بود.
۳. نقش فناوری: استفاده از اپلیکیشنهای برنامهریزی مشترک (مانند Google Calendar) در ۴۰ درصد زوجین به بهبود هماهنگی کمک کرده بود، اما در عین حال، حضور بیش از حد در فضای مجازی، زمان گفتگوهای چهره به چهره را کاهش داده بود.
۴. تفاوتهای جنسیتی: مردان عموماً مدیریت زمان را معادل «تقسیم کار» میدانستند، در حالی که زنان بر «کیفیت اوقات مشترک» تأکید داشتند.
بحث و تحلیل
یافتهها نشان میدهد مدیریت زمان تنها یک مهارت فردی نیست، بلکه نیازمند بازتعریف نقشها و انتظارات در بافت فرهنگی ایران است.
– کاهش استرس و افزایش گفتگو: برنامهریزی برای اوقات فراغت مشترک، فضایی برای گفتگوهای غیررسمی فراهم میکند که به تقویت پیوند عاطفی کمک میکند.
– چالش سنت و مدرنیته: در خانوادههایی که زنان همزمان شاغل و مسئول کارهای خانه هستند، مدیریت زمان بدون بازنگری در نقشهای جنسیتی سنتی دشوار است.
– تأثیر اقتصاد: فشارهای اقتصادی نظیر تورم، زوجین را مجبور به انجام شغلهای دوم کرده است که زمان اختصاص داده شده به خانواده را کاهش میدهد.
نتیجهگیری
مدیریت زمان به عنوان راهبردی کارآمد میتواند تابآوری خانوادههای ایرانی را در برابر چالشهای مدرنیته افزایش دهد. پیشنهاد میشود:
– برگزاری کارگاههای آموزشی مدیریت زمان با رویکرد فرهنگی متناسب با ارزشهای ایرانی-اسلامی.
– اصلاح قوانین کاری برای تسهیل تعادل بین کار و خانواده (مانند ساعتهای کاری منعطف).
– ترویج الگوهای مشارکتی در تقسیم مسئولیتها به جای تکیه بر نقشهای جنسیتی سنتی.
این پژوهش لزوم توجه به مدیریت زمان نه به عنوان «مهارتی فردی»، بلکه به عنوان «مسئلهای اجتماعی» را تأکید میکند.
ملیحه طهماسبی
انتهای پیام
مطالعه بیشتر:
اشتراک در باورهای معنوی: کلیدی برای تحکیم روابط زوجین
مدیریت خشم در روابط زوجین: تلفیق آموزههای روانشناسی و سبک زندگی اسلامی