پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش کیفی در صدد ارائه نظریه سیاستی جمهوری اسلامی ایران در قبال فضای مجازی بوده و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه‌ای و مصاحبه و روش تجزیه و تحلیل داده‌ها سندپژوهی، تحلیل مضمون و روش داده‌بنیاد است.

با استخراج مقوله‌ها و مسائل سیاستی، بخشی از آن‌ها با توجه به دلالت‌های قواعد فقهی، اندیشه رهبر انقلاب اسلامی و احکام قوانین برنامه‌های توسعه، به عنوان مؤلفه‌های نظریه سیاستی تشریح شد.

تضعیف حاکمیت ملی در اثر هوشمند و شبکه‌ای شدن قدرت در دوره فضای مجازی، مسئله اصلی بوده و بر این اساس محور اصلی نظریه سیاستی مطلوب، حفظ و تقویت حاکمیت و «بازطراحی مناسبات حاکمیت و فضای مجازی» بر اساس شرایط و اقتضائات جامعه شبکه‌ای است.

بنابراین اولا حاکمیت‌پذیری فضای مجازی و شبکه، امری پذیرفته شده و ضروری است و ثانیا مدل حکمرانی فضای مجازی بر اساس چند جانبه‌گرایی (مولتی لترالیسم)، با شرایط جمهوری اسلامی، حداقل در مقطع زمانی کوتاه، تناسب بیشتری دارد و اداره فضای مجازی باید بر اساس مدل مشارکتی و از طریق مشارکت کنشگران اصلی فضای مجازی، شامل نهادهای حاکمیتی، ارائه‌کنندگان محتوا و خدمات، سمن‌های تخصصی و یو.جی.سی‌ها باشد.

این بازطراحی، نسبت‌های سه‌گانه فضای مجازی شامل حکمرانی سنتی بر فضای مجازی، حکمرانی از طریق فضای مجازی بر فضای واقعی و بر فضای مجازی را شامل می‌شود.

بر اساس نظریه سیاستی مطلوب، بخش اصلی بازطراحی مناسبات حاکمیت و فضای مجازی از حیث «هدف» با تأمین استقلال فضای مجازی و از حیث «ساختاری» (و پروژه‌ای)، با تکمیل و توسعه شبکه ملی اطلاعات و زیر نظامات آن تحقق می‌یابد.

بنابراین عناصر کلیدی نظریه سیاستی جمهوری اسلامی برای فضای مجازی عبارتند از: تقویت مطلوبیت و رقابت، فعال‌سازی دیپلماسی تخصصی فضای مجازی، ایجاد تمرکز در سیاستگذاری (الگوی سازمان برنامه و بودجه)، طراحی امنیت دینامیک فضای مجازی، فعال‌سازی ظرفیت‌های شتاب‌دهنده، توسعه و ایجاد نظام رگولاتوری و تنظیم‌گری، توسعه بخش غیرانتفاعی، اولویت‌دهی به محتوا، دانش‌افزایی ملی برای کاربران و حکمرانان فضای مجازی و کاربرمحوری.

اشتراک‌گذاری

پیشنهاد میکنیم این محصولات را هم ببینید

پیشنهاد میکنیم این محصولات را هم ببینید

دیدگاهتان را بنویسید