مهریه عامل جلوگيرى از طلاق‏هاى احساساتى و زودرس با پيشينه‏اى چند هزار ساله

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ * قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أيَّمَا الأجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيل.[2]

«(شعيب) گفت: «در حقيقت من مى‏خواهم كه يكى از اين دو دخترم را به همسرى تو درآورم، بر (اساس اين مهريه) كه هشت سال در استخدام من باشى؛ و اگر تا ده سال تكميل كنى، پس (لطفى) از نزد توست؛ و نمى‏خواهم كه برتو سخت‏گيرى كنم؛ اگر خدا بخواهد، بزودى مرا از شايستگان خواهى يافت.» (موسى) گفت: «اين (قراردادى) ميان من و ميان تواست؛ هركدام از دو سرآمد (مدّت) را به پايان رساندم پس هيچ تعدّى بر من نخواهد بود؛ و خدا نسبت به آنچه مى‏گوييم گواه و نگهبان است.»

نكته‏ها و اشاره‏ها

1. از لحن گفت‏وگوى شعيب با موسى استفاده مى‏شود كه اين سخنان، مقدماتى براى ازدواج موسى با دختر شعيب بوده و آنان در مقام اجراى صيغه‏ى عقد نبوده‏اند بلكه شايد صيغه را بعداً جارى كرده‏اند.

از اين روست كه دختر مورد نظر مشخص نشد و شعيب گفت يكى از دخترانم را به ازدواج تو درمى‏آورم و مهريه‏ى او را هم كاملًا مشخص نكرد.

2. مهريه‏ى واقعى و الزامى هشت سال خدمت موسى بود و دو سال اضافى متوقف برميل موسى بود و در احاديث حكايت شده كه موسى همان ده سال را انجام داد.

3. در اين آيات خدمت موسى و هشت سال چوپانى او را به عنوان مهريه قرار دادند؛ چراكه اولًا، موسى چيز ديگرى نداشت كه مهريه قرار دهد و ثانياً، كار، چيزى باارزش است كه مى‏تواند مهريه قرارگيرد و لازم نيست كه يك‏جا پرداخت شود، بلكه برعهده‏ى شوهر مى‏ماند.

4. مهريه‏ى زنان، وسيله‏اى براى تأمين آينده‏ى زنان و نوعى بيمه‏ى حوادث زندگى است؛ همان طور كه باعث ثبات زندگى و عامل جلوگيرى از طلاق‏هاى احساساتى و زودرس است.

5. مهريه‏ى دختر شعيب هشت يا ده سال خدمت چوپانى موسى بود و اگر حقوق متوسط كارگران در ده سال درنظر گرفته شود، اين مهريه سنگين به نظر مى‏آيد، ولى با توجه به اين كه در اين مدت مخارج زندگى و مسكن و غذاى موسى و خانواده‏اش به عهده‏ى شعيب بود، روشن مى‏شود كه مقدار مهريه چندان سنگين نبود.

6. چرا مهريه‏ى دختر شعيب به پدر و خانواده‏ى او تعلّق گرفت و موسى چوپان خانواده‏ى شعيب شد.

پاسخ آن است كه اولًا، چوپانى موسى در درجه‏ى نخست به نفع زندگى خود و خانواده‏اش بود.

ثانياً، مالك اصلى مهر، دختر شعيب بود، اما از آن جا كه زندگى آنان مشترك بود، جدايى در ميان آنان وجود نداشت.

و ثالثاً، بدون شك شعيب رضايت دخترش را در اين مورد احراز كرده بود كه چنين عقدى را اجرا كند.

7. مانعى ندارد كه خانواده‏ى دختر اگر كسى را شايسته همسرى دخترشان يافتند به او پيشنهاد ازدواج كنند؛ يعنى خواستگارى خانواده‏ى پسر از دختر الزامى نيست و مى‏تواند برعكس نيز عمل شود، همان طور كه شعيب چنين كرد.

8. نام دختران شعيب را «صَفوره (يا صفراء يا صَفورا)» و «ليا» نوشته‏اند كه صفورا با موسى ازدواج كرد و اين دختر كوچك شعيب بود و همان دخترى بود كه موسى را به خانه دعوت كرد و پيشنهاد استخدام او را داد.

9. از اين آيه با توجه به روايت استفاده مى‏شود كه ازدواج دختر كوچك قبل از دختر بزرگ‏تر مانعى ندارد، بلكه هرگاه شوهرى مناسب و در شأن دختر پيدا شد و توافق حاصل آمد مانعى از ازدواج دختر كوچك نيست.

10. نكته‏ى جالب اين ماجرا آن است كه دختر شعيب به پدرش پيشنهاد كرد كه موسى را براى چوپانى استخدام كند، ولى شعيب در برابر آن، پيشنهاد ازدواج و استخدام موسى را كرد.

شايد شعيب از اشاره‏ى دختر متوجه شد كه دخترش مايل به ازدواج با موسى است و از اين رو ترجيح داد كه مسأله را به طور واضح بيان كند.

و شايد هم صلاح ندانست كه مردى جوان و بدون همسر در خانه‏اى استخدام شود كه دو دختر جوان در آن هستند؛ از اين رو با پيشنهاد خود تلاش كرد كه هم موسى داراى همسر شود و هم محرم خانواده گردد و هم مشكل كمبود چوپان حل شود و هم به پيشنهاد فرزند جوان خود احترام گذاشت.

يعنى مشكل شرعى و اقتصادى را يك جا حلّ كرد و اين نشان دهنده‏ى مديريت عالى شعيب در خانواده است.

11. شعيب به موسى گفت: من نمى‏خواهم برتو سخت بگيرم و مهريه را بين هشت تا ده سال آزاد گذاشت. اين آموزه‏اى براى همه‏ى پدران است كه در برخورد با دامادهاى خويش سخت‏گيرى نكنند و حداقل و حداكثر مهريه را تعيين كنند و آن را به ميل داماد بگذارند.

12. شعيب سعى نكرد كه يك دختر خاص را برموسى تحميل كند، بلكه آزادى انتخاب به طرفين داد تا ببيند كه كدام يك از دختران مايل به ازدواج با موسى هستند و موسى نيز مايل به كدام يك از آنهاست.

13. موسى عليه السلام ازدواج را پذيرفت، ولى شرط اختيار در مهريه را تكرار كرد و خدا را شاهد و وكيل قرارداد، تا بعداً اختلاف و مشكلى پيدا نشود.

آرى؛ شاهد و وكيل قراردادهاى مردان الهى خداست و براى اجراى آن نيازى به ضمانت و ضامن‏هاى ديگر نيست.

14. در اين آيات شعيب به دنبال سخنان خود «ان شاء اللَّه» مى‏گويد و موسى نيز از وكالت خدا و توكّل بر او سخن مى‏گويد. آرى؛ «راهرو گر صد هنر دارد، توكّل بايدش».

آموزه‏ها و پيام‏ها

1. در استخدام كارگزاران خانگى، مراعات مسائل شرعى را بنماييد و تلاش كنيد كه افراد محرم كارِ خانه‏ى شما را انجام دهند.

2. پدران به فكر ازدواج دختران خود باشند و در مواقع لزوم از دامادهاى خوب خواستگارى كنند.

3. بر دامادها سخت‏گيرى نكنيد و آنان را در انتخاب همسر و مقدار مهريه آزاد بگذاريد.

4. مهريه، پيشينه‏اى چند هزار ساله دارد و در ميان ملت‏هاى مختلف وجود داشت و روش پيامبران الهى بود.

5. شرايط خود را در هنگام ازدواج كاملًا بيان كنيد تا بعداً مشكلى پيش نيايد.

6. خدا را شاهد و وكيل قراردادهاى خود بدانيد (و از آنها تخلّف نكنيد).

  1. . استفاده شده از تفسیر مهر.
  2. . القصص، 27و 28.
کلیدواژه‌ها:باشگاه زندگی, طلاق

پیشنهاد میکنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *