وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْساً فَكُلُوهُ هَنِيئاً مَرِيئاً.[2]
«و مَهريههاى زنان را (به عنوان هديه يا) بدهى به آنان بپردازيد؛ و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را بهشما [ببخشند]، آن را گوارا (و پاك و) دلچسب بخوريد.»
نكتهها و اشارهها
1. واژهى «صَدُقه» به معناى مهريهى بانوان است كه در اصل به معناى تماميت و صحت است. در اين واژه نوعى بخشش صادقانه و تام، همراه با اظهار پيوستگى و دل جويى نهفته است.
2. واژه «نِحْلَة»، يا به معناى بدهى است، كه در اين صورت اشاره به اين است كه مهريهى زنان، مثل بدهكارى، بر عهدهى مرد است و بايد آن را بپردازد؛ و يا به معناى «بخشش و عَطيّه» است كه در اين صورت مهريه يك بخشش الهى به زن محسوب مىشود و خدا براى اين كه زن حقوق بيشترى در اجتماع داشته باشد، مهريه را به او بخشيده است، پس آن را به طور كامل ادا كنيد.
3. در عصر جاهليت، براى زنان ارزشى قايل نبودند و مهريهى زنان را ملك اولياى آنها مىدانستند و حتى گاهى مهر يك زن را ازدواج با زن ديگرى قرار مىدادند. اسلام بر تمام اين عادات جاهلانه خط بطلان كشيد و زن را مالك مهريه معرفى كرد.
4. در روايتى از امام صادق عليه السلام حكايت شده:
هر كس با زنى ازدواج كند و قصد نداشته باشد كه مهريهى او را بپردازد، (شوهر آن زن نشده و) عمل نامشروع انجام مىدهد.
5. در اسلام مقدار معينى براى مهر زنان تعيين نشده است و بستگى به توافق زن و شوهر دارد. مهر پشتوانهاى براى احترام به حقوق زن است و جنبهى جبران خسارت دارد، و قيمت و بهاى زن نيست؛ از اين رو به شخصيت زنان لطمهاى نمىزند.
6. از آنجا كه امكان طلاق در هر ازدواجى وجود دارد، مهريه عاملى است براى جلوگيرى از فروپاشى خانواده و نيز اندوختهاى است براى زنان پس از جدايى كه متحمّل خسارت بيشترى مىشوند و گاهى جوانى و نشاط خود را از دست مىدهند.
7. زن، در گرفتن يا بخشيدن مهريه آزاد است؛ البته بخششى كه همراه با رضايت قلبى باشد، نه از روى اكراه واجبار؛ بنابراين اگر زن مهر خود را به شوهرش بخشيد، براى او حلال و گواراست.
آموزهها و پيامها
1. اسلام حامى حقوق زنان است.
2. مهريهى زنان را به عنوان بدهى و بخشش صادقانه بپردازيد.
3. بدون رضايت قلبىِ زنان، به مهريهى آنان دستدرازى نكنيد.