ظِهار تأثيرى در زندگى زناشويى ندارد

قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ* الَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنْكُمْ مِنْ نِسَائِهِمْ مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللَّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنْكَرًا مِنَ الْقَوْلِ وَزُورًا وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ.[2]

«خدا سخن آن (زنى) را كه درباره‏ى همسرش با تو مجادله مى‏كرد و به خدا شكوه مى‏كرد، شنيد؛ و خدا گفتمان شما را مى‏شنود؛ [چرا] كه خدا شنواى بيناست.* كسانى از شما كه زنانشان را ظهار مى‏كنند (و مادر خود مى‏خوانند)، آنان مادرانشان نيستند؛ مادرانشان جز كسانى كه آنان را زاييده‏اند نيستند و قطعاً، آنان سخن ناپسند و باطل مى‏گويند؛ و مسلماً، خدا بخشاينده [و] بسيار آمرزنده است.»

شأن نزول

حكايت كرده‏اند كه زنى به نام خُوله مورد خشم شوهرش اوس بن صامت قرارگرفت و اوس با او ظِهار كرد؛ يعنى به او گفت: «تو نسبت به من هم‏چون مادر من هستى».

براساس فرهنگ جاهليت عرب، گفتن اين كلمات نوعى طلاق بازگشت‏ناپذير بود. خُوله نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و ماجرا را گزارش داد، ولى پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود كه حكم جديدى در اسلام براى ظهار نيامده است. او مقدارى با پيامبر صلى الله عليه و آله در مورد شوهرش بحت و مجادله كرد.

سپس به درگاه الهى شكوه كرد كه كودكانى خردسال دارم، به حال من رحم فرما و وحى را بر زبان پيامبر جارى كن (و گره از كار ما بگشا).

پس از اين ماجرا آيات فوق بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمد و به سنت غلط و جاهلى ظهار پايان داد و براى آن كفاره مشخص ساخت.

نكته‏ها و اشاره‏ها

1. مجادله در اصل به معناى تابيدن طناب است و از آن جا كه در هنگام گفت‏وگو هر كدام از طرفين مى‏خواهد ديگرى را درهم بپيچد و او را قانع سازد، به آن مجادله مى‏گويند.

از اين آيات استفاده مى‏شود كه آن زن در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله اصرار داشت كه مسأله‏ى ظهار را حل كند و به زندگى عادى خويش بازگردد.

2. «ظِهار» نوعى طلاق در عصر جاهليت عرب بود؛ بدين صورت كه هرگاه كسى از همسرش ناراحت بود، او را به طور عادى طلاق نمى‏داد، بلكه به او مى‏گفت: تو نسبت به من هم‏چون مادرم هستى.

به اين ترتيب زن برهمسرش حرام مى‏شد ولى آزاد نمى‏گشت تا دوباره ازدواج كند و چنين زنانى در بلا تكليفى و فشار و مشكلات قرار مى‏گرفتند.

ولى اسلام با اين سنت غلط جاهلى مبارزه كرد و آن را گناهى بزرگ شمرد كه نه تنها طلاق به شمار نمى‏آيد، بلكه انجام ظهار موجب كفّاره و جريمه مى‏شود.

3. اسلام و قرآن در برابر فرهنگ زمانه‏ى خويش سه برخورد داشته‏اند:

الف) عناصر مثبت فرهنگى را كه ريشه‏ى الهى دارد، هم‏چون حج ابراهيمى، پذيرفت و تقويت كرد.

ب) عناصر منفى و خرافى فرهنگ جاهليت عرب، هم‏چون شرك را ردّ و با آنها مبارزه كرد.

ج) عناصر مثبت فرهنگى را كه منحرف شده بودند اصلاح كرد؛ همان طور كه قانون ارث و طلاق را اصلاح كرد و انواع خرافى آن را كنار گذاشت.

4. «ظِهار» عملى ناپسند، مُنكر و زشت و باطل و بى‏اساس و از نظر اسلام عملى حرام و منكر است كه انجام دهنده‏ى آن بايد توبه كند و جريمه و كفاره بپردازد «1» كه كفاره‏ى آن در آيات بعد خواهد آمد.

5. «عَفو» به معناى بخشايش و درگذشتن از گناه است، اما «غفور» در اصل به معناى بخشيدن همراه با پنهان كردن گناه ديگران و يا پوشاندن شخص از عذاب است. آرى؛ اگر كسى گناهى مانند ظهار انجام دهد و توبه كند خدا عفو كننده و غفور است.

آموزه‏ها و پيام‏ها

1. خدا سخنان و شكوه‏هاى مردم را مى‏شنود و به آنها پاسخ مى‏هد.

2. در هنگام بروز مشكل خانوادگى زنان نيز درپى چاره‏انديشى باشند.

3. در هنگام بروز مشكل شرعى در خانواده به رهبران الهى مراجعه كنيد و حلّ مشكل را از آنان بخواهيد.

4. ظهار كارى ناپسند، باطل و گناهى بزرگ است كه لازم است از آن توبه شود.

5. ظِهار تأثيرى در زندگى زناشويى شما ندارد و همسر شما را مادر شما نمى‏گرداند، بلكه كارى خرافى است.

6. اسلام و قرآن سنت‏هاى خرافى و غلط فرهنگ زمانه را نمى‏پذيرد و با آنها برخورد مى‏كند.

  1. . استفاده شده از تفسیر مهر.
  2. . المجادلة، 1-4.
کلیدواژه‌ها:باشگاه زندگی, طلاق

پیشنهاد میکنیم این مطالب را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *